نگاهی به سریال«گیلدخت»؛ علت عاشق ز علتها جداست
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۵۵۰۵۳
خبرگزاری فارس، گروه تلویزیون: سریالهای تاریخی، سهم عمدهای در جذب مخاطب دارند. این مجموعهها چه برگرفته از داستانهای واقعی در دل تاریخ باشند یا زاییده ذهن خلاق نویسنده و کارگردان، همواره نقش تأثیرگذاری در آشنا کردن جوانان با تاریخ داشتهاند. مردم مجموعههای تاریخی را با علاقه و اشتیاق بیشتری دنبال میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«گیلدخت»عنوان جدیدترین سریال تاریخی شبکه یک سیما است که به کارگردانی مجید اسماعیلی، تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی مجید آسودگان به سفارش مرکز فیلم و سریال معاونت برون مرزی صدا وسیما تولید شده است. مجید اسماعیلی تا به حال در مقام نویسنده سریالهایی مانند «سرگذشت» و «محکومین» با تلویزیون همکاری کرده و در اولین تجربه کارگردانی خود به سراغ یک ملودرام عاشقانه و تاریخی رفته است.
*خط داستانی قصه«گیلدخت»
خط اصلی داستان براساس این ۴ قسمت پخش شده، همان قصه تکراری عشق پسری فقیر به دختری ثروتمند و قدرتمند است. فیلمساز برای روایت داستان عاشقانهاش دوره تاریخی قاجار را انتخاب کرده است. در تاریخ ایران، هر دوره سلطنتی که امکان سوءاستفاده از ارکان قدرت در آن مهیا بوده چه دوره قاجار باشد، چه پهلوی، میتواند بستر مناسبی برای روایت داستانهایی جذاب باشد.
از آنجا که در این دورانها وابستگان دربار و حاکمیت این اجازه را داشتند که حتی به خانههای مردم نیز که رعایای حکومت خوانده میشدند، تعدی کنند، فیلمساز در زیرلایههای مضامین داستانی خود، به لزوم حفظ رعایت خانه و خانواده و همچنین به موضوع امنیت بعنوان یک اصل مهم برای زیست اجتماعی و فردی بشر پرداخته است.
*نقش پررنگ زنان در داستان«گیلدخت»
در خانه تقی خان برخلاف جامعه مردسالار گذشته ایران، زن جایگاه ویژه و والایی دارد. از گلنار دختر عزیزدردانه خان گرفته تا همسر و مادر او. گلنار قهرمان داستان گیلدخت است. فیلمساز برای نزدیکی و همذات پنداری بیشتر مخاطب با این دخترگیلانیِ خان زاده نریشنهایی را از زبان او در داستان گنجانده است تا مخاطب با شنیدن صدای ذهن و قلب این دختر همواره در تنهاییها، نبردها و دودلیهایش همراه او باشد.
گلنار باوجود آنکه تک فرزندی در عمارت خان است دختری لوس و بی دست و پا نیست، جسارت و زبان سرخ و تند و تیزی دارد. یادمان بیاید که برای دیدار با اسماعیل چگونه خودش را به آب و آتش زد. دختر خان بودن گلنار را مغرور و متکبر بار آورده است و معلوم نیست با وجود این غرور و تکبر و حس برتری که نسبت به رعایا در وجود اوست چگونه عاشق مردی از طبقه رعیت شده است.
داستان عشق این دو نفر براساس گفتههای آنان به گذشته و زمان حضور خان در تهران بازمیگردد و بهتر بود فیلمساز برای باورپذیرتر شدن این عشق اولین دیدار و نحوه شکلگیری این رابطه را با فلاش بکهایی نشان میداد. همیشه عشق میان دونفر که بایکدیگر بسیار متفاوتاند میتواند دستمایه داستانی جالب و جذاب باشد و در گیلدخت دخت این موضوع وجود دارد؛ علاوه بر اختلاف طبقاتی شدید میان گلنار و اسماعیل به نظر میرسد از لحاظ اخلاقی و اعتقادی هم میان آنها فاصلهای از زمین تا آسمان است.
اسماعیل بقول خودش برای نجات مردم از ظلم و ستم قاجار از نوجوانی درس و کتاب را کنار گذاشته و اسلحه بدست گرفته و به جمع عیاران پیوسته است اما گلنار خودش عاملی برای ظلم و ستم به رعیت است؛ یادمان بیاید برخوردهای توهین آمیز او با زنان مطبخ و حتی میرزا رضا را. همین تناقض میان این دونفر سبب میشود تا مخاطب کنجکاو شده و داستان را دنبال کند تا ببیند سرانجام این دو نفر بهم میرسند و اگر به وصال رسیدند چگونه این اختلافات فکری و اخلاقی را میان خود حل خواهند کرد؟!
از دیگر زنان اثرگذار عمارت تقی خان همسر او احترام سادات است. زنی که با هوشمندی و زکاوت بخوبی اخلاق شوهرش را شناخته و با ترفندهای زنانه میخواهد از وقوع چالشها جلوگیری کند. در کنار احترام سادات، خانم گل هم بعنوان یک مادر احترام و جایگاه ویژهای در نزد خان دارد؛ یادمان بیاید سکانسی را که خانم گل پسرش را راضی میکند تا از خون اسماعیل بگذرد.
*سخن آخر
در پایان باید گفت«گیلدخت» از دو جهت پتانسیل لازم برای استقبال و کسب رضایت مخاطبان تلویزیونی را دارد: اول حضور بازیگران توانا چه از نسل گذشته و چه چهرههای جوان و آتیه دار و دوم انتخاب خطه سرسبز گیلان بعنوان جغرافیای داستان است که موجب شده جلوههای بصری زیبا و چشمنواز جنگلی با صحنهپردازی نسبتا قابل قبول و رنگارنگ لباسها و صحنههای داخلی همراه شود و مخاطب را یاد سریالهای موفقی چون«پس از باران» و «وارش» بیندازد.
قصه سریال «گیلدخت» قطعا هرچه جلوتر رود جذابیت بیشتری خواهد داشت و چه بسا فیلمساز در کنار روایت داستان عاشقانه پرپیچ و خم خود، گریزی هم به اتفاقات تاریخی و سیاسی دوران قاجار بزند، دورانی که بدلیل شکلگیری مشروطیت نقش پررنگ و اثرگذاری در تاریخ ایران دارد.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: سریال گیل دخت شبکه یک گیل دخت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۵۵۰۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۳ میلیون دلار برای القای تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه | جعل تاریخ در سریال حشاشین
به گزارش همشهری آنلاین، همانگونه که انتظار میرفت، سریال حشاشین، با حواشی متعددی که رقم زد، نتوانست به اثر درخور و ماندگاری در حافظه مردم کشورمان تبدیل شود. سریالی که در زمان تولید، با سروصداهای بسیاری همراه شد و عنوان یکی از پرهزینهترین تولیدات جهان عرب را از آن خود کرد.
این سریال، ماه رمضان امسال، از یکی از شبکههای اصلی مصر به روی آنتن رفت و در آن کشور نیز واکنشهای متفاوتی را به خود دید. سابقه تاریخی چنین کارهایی، این شائبه را تقویت میکرد که با توجه به فضاسازی فرقهای داستان، باید در انتظار کژراهههای روایی بود علیالخصوص آنکه ایران، ابژه این داستان بود و نمیتوانستیم بپذیریم که کشوری مانند مصر، داستانی در مسیر روایت دقیق و متقن تاریخی از ما داشته باشد.
ساختار مشوش روایت و البته بزرگنماییهای اغراقآمیزی که میخواست این باور را به مخاطب الصاق کند که ایرانیها، پدر داعش هستند، بهاندازهای ناشیگرانه بود که با یکبار تماشای صرف چند قسمت از سریال، میشد بهراحتی متوجه آن شد. حشاشین هرچقدر که در زمینه ساختار حرفهای سریالسازی، الکن است و بویی از استانداردهای سریالسازی جهانی نبرده اما در زیرلایه، به شکلی دقیق، فراتر از رویه ظاهری آن که ایرانستیزی است، نوعی شیعهستیزی را در پیش گرفته است.
طبیعی است که در پرداخت داستانهایی با مضمون فرقههای سیاسی، یک تصویر ظاهری از المانهای آن فرقه ساخته میشود و یک تصویر نیز در زیرلایه مورد نظر است تا توطئهها و منویات حقیقی آن فرقه، به دور از تمایلات سورئالیستی، زمختی خود را نشان دهد. به همین دلیل، حشاشین در شکل ظاهری، به ایرانستیزی روی آورده و زیر پرچم حسن صباح، وجوه مدیریتی ایرانیان و تمایل به کشورگشاییهایی که دارد را مورد نقد قرار داده است بنابراین همین نقد خزنده نمیتواند مخاطب را مجاب کند که با یک روایت درست و تاریخی مواجه بوده است.
اینکه تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه نسبت داده شده تا جزءنگریهایی که مبتنی بر رجعت به کتاب خدا و پیامبر به جای امام و ولیفقیه است، نمونههایی از جنگ روایتی است که این سریال در خدمت به شیعهستیزی انجام داده است
در پسزمینه اما هدف فیلم کلانتر است که خوراک مویرگی مکفی در جهت اقناع مخاطب را دارد و آن، گرفتن انگشت اتهام جنایتهای تاریخی به سمت شیعه بوده است. از جریان داشتن عباراتی چون سر مار را باید زد که به تائید سریال، از آن زمان در مورد حاکمان ایران عنوان شده و امروز نیز شنیده میشود تا بهرهمندی از پرچم سیاه برای فرقه که تداعیکننده پرچم داعش است و البته آکسانهای متعدد بر روی این گزاره که باید با رهبرانمان مشورت کنیم، بهخوبی موید این مورد است. اینکه تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه نسبت داده شده تا جزءنگریهایی که مبتنی بر رجعت به کتاب خدا و پیامبر به جای امام و ولیفقیه است، نمونههای دیگری از جنگ روایتی است که این سریال در خدمت به شیعهستیزی انجام داده است.
فارغ از این محتوای عجیب و آشکار، سریال، متناسب با هزینهکرد و پروژه تبلیغاتی بزرگی که داشته، دستاورد فنی نداشته است. حشاشین را نمیتوان یک سریال مبتنی بر استاندارد روز این حوزه دانست. کارگردانی بهواسطه تشتتهای میزانسن، چندان قابلقبول نیست و بازی بازیگران، بیرونزدگیهای فراوان دارد که مخاطب را میآزارد.
مجموعه تمام این عوامل سبب شده تا حشاشین، با ساختار جعل تاریخ، موجودیت داشته باشد و این مهم، نه مبتنی بر سندیت واقعی است و نه میتواند برداشتی آزاد از یک برهه تاریخی قلمداد گردد. افراطگری در جعل تاریخی حوادث به اندازهای زیاد است که مخاطب عام نیز متوجه این میزان عداوت شده و به همین دلیل ارتباط چندانی با آن نمیگیرد.
این سریال، نمونه بارز آثاری است که علیرغم تزریق حدود ۱۳ میلیون دلار، نتوانسته آن اثرگذاری اعتقادی و سیاسی را بر روی مخاطب خود داشته باشد. در دنیای امروز، بیشترین میزان تاثیرگذریهای اینچنینی، از مجرای مواجهه نرم و زیرپوستی صورت میگیرد حال آنکه حشاشین بهواسطه عدمبرخورداری از استانداردهای لازم محتوایی و بصری، نتوانسته مخاطب خود را تحتتاثیر قرار بدهد و به همین دلیل، با استقبال قابلتوجهی از سوی مردم خاورمیانه مواجه نشد.
در ایران نیز این سریال از سوی یک سکوی مطرح و دو سکوی کمتر شناخته شده شبکه نمایش خانگی ارائه شد که با توجه به نظارت پسینی در مورد تولیدات خارجی، خیلی زود بساط این سریال از تمامی پلتفرم ها حذف شد. سریالی که در ایران نیز همپای منطقه، دیده نشد و نتوانست تاثیرگذرای ولو حداقلی هم داشته باشد.
کد خبر 848782 منبع: ایرنا برچسبها خبر مهم فیلم و سریال خارجی